پرایس اکشن (Price Action) یکی از روشهای تحلیل تکنیکال است که تمرکز خود را بر حرکات قیمت در نمودارهای مالی میگذارد. این روش بدون استفاده از اندیکاتورها، سیگنالهای خود را از رفتار قیمت میگیرد. در بین سبکهای مختلف پرایس اکشن، دو روش پرطرفدار و پرکاربرد وجود دارند: ICT (Inner Circle Trader) و (RTM (Read The Market هر یک از این روشها دارای اصول، ابزارها و رویکردهای خاص خود هستند که آنها را از یکدیگر متمایز میکنند. در این مقاله به بررسی تفاوتهای اصلی بین این دو سبک پرایس اکشن میپردازیم.
تفاوت پرایس اکشن ICT و RTM
ICT و RTM هر دو سبکهای قدرتمند در پرایس اکشن هستند که با رویکردهای متفاوت به تحلیل بازار میپردازند. ICT برای معاملهگرانی که به دنبال درک عمیقتر از عملکرد نهادهای مالی و مفاهیم نقدینگی هستند، مناسب است. در مقابل، RTM با تمرکز بر ساختار بازار و رفتار قیمت، برای افرادی که به دنبال تصمیمگیریهای سریعتر و رویکرد عملیتر هستند، جذابتر است. انتخاب بین این دو سبک بستگی به ترجیحات شخصی، سطح تجربه، و اهداف مالی معاملهگر دارد. جهت اطلاعات بیشتر می توانید بهترین دوره آموزش ict آکادمی مالی هدایت اینوست را به طور رایگان مشاهده کنید.
ICT (Inner Circle Trader) چیست؟
ICT سبکی است که توسط مایکل هادلستون توسعه داده شده و بیشتر بر اصول نهادی بازار تمرکز دارد. این روش به معاملهگران کمک میکند تا حرکات قیمت را از دید نهادهای بزرگ مالی مانند بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری درک کنند. ICT بر مفاهیمی مانند نقدینگی، دستکاری بازار (Market Manipulation)، و مناطقی که نهادهای مالی تمایل به ورود دارند (مانند اوردر بلاکها) تأکید دارد. سبک ict بر مناطق کلیدی نقدینگی (Liquidity Zones) تمرکز دارد. ابزارهای اصلی این سبک شامل:
- اوردر بلاکها (Order Blocks): مناطقی که سفارشهای نهادهای مالی در آن قرار دارند.
- Fair Value Gaps (FVG): شکافهای قیمتی که معمولاً با پر شدن همراه هستند.
- Equilibrium: سطح تعادلی که بازار تمایل به بازگشت به آن دارد.
- Manipulation Points: مناطقی که بازار به منظور جمعآوری نقدینگی، قیمت را دستکاری میکند.
RTM (Read The Market) چیست؟
RTM توسط گروهی از معاملهگران توسعه داده شده و تمرکز آن بر رفتار خالص قیمت و نحوه شکلگیری ساختار بازار است. در RTM، معاملهگر سعی میکند الگوها، شکستها، و اصلاحات قیمتی را بر اساس تکرارپذیری آنها تحلیل کند. RTM دیدگاه عمیقی به ساختار بازار دارد و بر اساس اصول عرضه و تقاضا، نقدینگی و روانشناسی معاملهگران کوچک و بزرگ عمل میکند. سبک rtm بیشتر بر ساختار بازار (Market Structure) تمرکز دارد. ابزارهای این روش شامل:
- بریک (Breaks): شکستهای ساختاری که تغییر روند را نشان میدهند.
- FL (Flip Zones): مناطقی که نقش مقاومت و حمایت را به طور متناوب ایفا میکنند.
- Engulfing Zones: مناطقی که در آن یک موج قیمتی، موج قبلی را میبلعد و روند جدیدی شکل میگیرد.
- Quasimodo Patterns: الگوهایی که برگشت روند را با دقت بالا نشان میدهند.
تفاوت دیدگاه ICT و RTM نسبت به سطوح نقدینگی
ICT سطوح نقدینگی را به عنوان عنصر کلیدی در بازارهای مالی میبیند. این سبک معتقد است که نهادهای مالی با دستکاری قیمت به دنبال نقدینگی در بازار هستند. به عنوان مثال، قیمت اغلب به سطوحی حرکت میکند که استاپلاسهای معاملهگران خرد در آنجا قرار دارد تا نقدینگی مورد نیاز را جذب کند.
در حالی که سبک RTM نیز به سطوح نقدینگی اهمیت میدهد، اما این مفهوم را در قالب عرضه و تقاضا و تغییرات ساختاری بررسی میکند. این سبک معتقد است که نقدینگی در مناطقی که سفارشهای خرید و فروش با هم تلاقی میکنند، متمرکز است و تحلیل ساختار بازار میتواند این نقاط را آشکار کند.
پیچیدگی و یادگیری سبک ICT و RTM
سبک ict به دلیل مفاهیم عمیق نهادی و نیاز به درک دستکاریهای بازار، ممکن است برای مبتدیان چالشبرانگیز باشد. یادگیری این سبک نیازمند زمان و تمرین زیاد است و بسیاری از مفاهیم آن نیاز به تجربه در بازار واقعی دارد.سبک rtm به دلیل رویکرد سادهتر نسبت به ساختار بازار، ممکن است برای مبتدیان قابل فهمتر باشد. با این حال، معاملهگران باید مهارت بالایی در شناسایی الگوها و شکستهای ساختاری داشته باشند تا بتوانند از این روش به طور مؤثر استفاده کنند.
تفاوت ICT و RTM استفاده در تایمفریمها
سبک ICT برای تمامی تایمفریمها قابل استفاده است، اما اغلب در تایمفریمهای بالاتر مانند H1، H4، و روزانه نتایج بهتری دارد. دلیل آن تمرکز این سبک بر نقدینگی نهادی و مناطق کلیدی است که در تایمفریمهای بزرگتر بهتر دیده میشوند. RTM معمولاً در تایمفریمهای پایینتر مانند M15، M5، و حتی M1 عملکرد بهتری دارد. این سبک برای معاملهگرانی که به دنبال معاملات کوتاهمدت هستند، جذابتر است.
استراتژی ورود و خروج ICT و RTM
در سبک ICT، نقاط ورود معمولاً در نزدیکی اوردر بلاکها یا Fair Value Gaps قرار دارند. معاملهگر سعی میکند در مناطقی که احتمال دستکاری قیمت وجود دارد وارد شود و با اهداف مشخص نقدینگی از معامله خارج شود. در RTM، معاملهگر به دنبال نقاطی است که ساختار بازار شکسته شده و روند جدید آغاز میشود. ورودها اغلب در نزدیکی Flip Zones یا مناطقی که قیمت با سرعت زیاد بازگشته است انجام میشود.
روانشناسی معاملهگری در ICT و RTM
سبک ICT بر این اصل تأکید دارد که معاملهگر باید همانند نهادهای مالی بزرگ فکر کند. در این روش، معاملهگر باید صبر و انضباط زیادی داشته باشد، زیرا تحلیل نقدینگی نهادی و شناسایی نقاط دستکاری نیازمند آرامش و دقت است. RTM نیز بر روانشناسی تأکید دارد، اما بیشتر بر روی تصمیمگیری سریع در تایمفریمهای پایین و توانایی شناسایی سریع الگوها متمرکز است.
جمع بندی
ICT و RTM هر دو سبکهای قدرتمند در پرایس اکشن هستند که با رویکردهای متفاوت به تحلیل بازار میپردازند. ICT برای معاملهگرانی که به دنبال درک عمیقتر از عملکرد نهادهای مالی و مفاهیم نقدینگی هستند، مناسب است. در مقابل، RTM با تمرکز بر ساختار بازار و رفتار قیمت، برای افرادی که به دنبال تصمیمگیریهای سریعتر و رویکرد عملیتر هستند، جذابتر است. انتخاب بین این دو سبک بستگی به ترجیحات شخصی، سطح تجربه، و اهداف مالی معاملهگر دارد.